خلوتم چراغان کن ای چراغ
سرفرازی جاوید در کلاه درویشی است
تا به کوی میخانه ایستاده ام دربان
تا کران این بازار نقد جان به کف رفتم
هر خرابه خود قصریست یادگار صد خاقان
عقده سرشک ای گل بازکن چو بارانم
درباره این سایت