چیزی نمانده است
تنها چند برگ دیگر
این بار که بِوَزی
دیگر برگی نمیماند بر این تنِ خسته
مثل همین درخت پاییزی
وقتی تمام برگهایش را
نجوا رستگار
پ.ن : حال و روزمان شبیه مجمع الجزایر گولاگ شده . . .
پیشنهاد میکنم این کتاب رو بخونید دانلود
درباره این سایت